مدتها بود که میلی به حضور اجتماعی و مجازی نداشتم، گذراندن دوران خدمت نه چندان مقدس سربازی و سوزاندن دو سال از زندگی انقدر احمقانه هست که کسانی که این زمان رو گذرانده باشن میفهمند چی میگم و کسانی که نگذروندن هم اصلا درکش نمیکنن!
این دوران اونقدر مزخرف هست که آدم وقتی براش نمیمونه که کارهای اجتماعی و فعالیت مجازی خودش رو بخواد داشته باشه!!!
اما هرچی که بود تموم شد، و فقط امیدوارم روزی برسه که تبعیض خدمت اجباری و کسر از خدمت و معافیتهای تبعیضی کلا به فراموشی سپرده بشه و سپر دفاعی به نام گوشت زنده از نیروهای مسلح ایران حذف بشه!
سال 97 با گرون شدن دلار و کاهش شدید رشد اقتصادی کشور خیلیها رو همون ابتدای سال نابود و شکه کرد، شاید شنیدین که میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست. دقیقا بهار 97 نشون داد چه خبره! اما تازه شهریور لمسش کردن!
اما حالا 97 تموم شده.
چه بخواهیم چه نخواهیم زمان داره میگذره، ما وقت نداریم گذشته رو درست کنیم، اما میتونیم آینده رو درست انتخاب کنیم!
بگذریم،
نوروز امسال حس خیلی خوبی نداشتم، انگار یه چیزی گم کرده باشم.
همون حسی که وقتی میخواستم اولین روز برم مدرسه یا اولین روزی که رفتم دانشگاه، یا همون روز که رفتم خدمت.
یه حس عجیبی به امسال دارم
نمیدونم خوبه یا بد، فقط میدونم که توی مسیری هستم که هر انسانی باید بگذرونه.
دلهاتون بهاری، آسمونتون روشن و زمینتون پربار
سال نو مبارک
آرزوی بهترینها رو براتون دارم
موفق و پیروز باشید
این موسیقی زیبا هم به مناسبت نوروز گوش بدید
مست و غَزل خوان زَد، حَلقه به دَر نوروز
چِهره گُشایَد بهار، روزِ من است امروز
چِشمه به جو آمد، مِی به سَبو آمد
از نَفَسِ حافظ، فالِ نکو آمد
مُژدهیِ عید آمد، بختِ سعید آمد
مُشتِ زمین وا شد، سبزه پدید آمد
سبزه یار آمد، عَطرِ مَسیحاییِ گیسویِ نگار آمد
قُفلِ غَزل وا شد، هِلهِله در هِلهِله، آوازِ پرستویِ بهار آمد
خُلدِ برین آمد، فَصلِ شکوفاییِ رویایِ زمین آمد
کارِ دلِ عُشاق سِکّه شُد و سیبِ مَحَبَّت به سرِ سفرهیِ سین آمد
شورِ بهاران شِکافت، از دلِ ویرانهها
خالِ تبِ گُل ببین، بَر تنِ پروانهها
نو شدن از کُهنگی، موسمِ شِیدایی است
در تنِ جانِ بهار، روحِ اهورایی است
تَختِ چَمن سَبزهیِ دولتِ جَمشید شد
هِمَّتِ کوروش بُلند بارِ دِگر عید شد
موسِم شِیدایی است، فُرصتِ مَجنون شُدن از گِردهیِ لِیلایی است
پیکِ بهاران رَسید، فصلِ فراوان شدنِ میوهیِ گُمگشتهِ زیبایی است
بانگِ طَرب ساز کن، حَنجَره در حَنجَره آواز کن
شور به اَلحان فِکن، از رَهِ سَلمَک گُذری هم به سَراپردهیِ شَهناز کُن
مست و غَزل خوان زَد، حَلقه به دَر نوروز
چِهره گُشایَد بهار، روزِ من است امروز
چِشمه به جو آمد، مِی به سَبو آمد
از نَفَسِ حافظ، فالِ نکو آمد
تَختِ چَمن سَبزهیِ دولتِ جَمشید شد
سالِ کُهنسال رفت، بارِ دِگر عید شُد
سبزه یار آمد، عَطرِ مَسیحاییِ گیسویِ نگار آمد
قُفلِ غَزل وا شد، هِلهِله در هِلهِله، آوازِ پرستویِ بهار آمد
بانگِ طَرب ساز کن، حَنجَره در حَنجَره آواز کن
شور به اَلحان فِکن، از رَهِ سَلمَک گُذری هم به سَراپردهیِ شَهناز کُن
خُلدِ برین آمد، فَصلِ شکوفاییِ رویایِ زمین آمد
کارِ دلِ عُشاق سِکّه شُد و سیبِ مَحَبَّت به سرِ سفرهیِ سین آمد
خواننده: همایون شجریان (شاهزاده موسیقی ایران)
شاعر: اسحاق انور
آهنگ ساز: سهراب پور ناظری
نوازندگان: تهمورس پورناظرى، حسين رضايى نيا، آزاد ميرزاپور، مهيار طريحى، آيين مشكاتيان، آرین کشیشی، عمره سينانميش عمر آرسالان، عثمان آكتاش
همخوان: دلنيا آرام، اشكان كمانگرى، مهرداد ناصحى
ميكس و مسترينگ: غلامرضا صادقی